آویشارآویشار، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 5 روز سن داره

آویشار

بی نظیر من!

  یکی از مشکلات این شبای ما برنامه خواب شب آویشاره، هر وقتِ شب که باشه به آویشار می گیم وقت خوابه، چنان فیلم هندی تو خونه راه می اندازه که بیا و ببین، اول لبخندی که بیشتر وقتا رو لباشه محو می شه، بعد لبا ورچیده می شه بعد سر کمی به پایین خم می شه و کم کم چشما سرخ سرخ و  گریه بی صدای خداحافظ دوستان هندی شروع می شه که آدم می مونه حالا چه کارش کنه، خلاصه  یه بار با وعده تماشای کارتون، یه بار با خوندن کتاب، یه بار با اجازه برای چند دقیقه بازی بیشتر، دیگه آخرش با دعوا، نفس شیطون بلای ما راهی خواب می شن(البته بسته به رضایت ایشون به یک کدوم از آپشنای بالا داره)، گاهی وقتا داداش کوچیکه هم بدقلقی می کنه و دیر می خوابه، اینجاست که باب...
31 تير 1393

چند تا خاطره گفتنی...

آویشار اوایل تابستون صاحب یه شلوارک آبی با عکسای باب اسفنجی شد. از اونجا که نفس ما برای خودش مردی شده و داره یاده می گیره که خودش شلوارش رو بپوشه یکی دو بار که خواست بپوشه نمی شد و هر دوتا پاشو می کرد تو یه لنگه شلوار و درحالیه من راهنمایی می کردم که مامانی یکی این پا و یکی اون پا با ناراحتی گفت: خودش می ره... بعد از پنج یا شیش بار تقلا اعصابش خرد شد و با نق و ناله گفت: مامان باب اسفنجی اصلا خوب نیست...بن تن بخر... بن تن... دو سه روز پیش متوجه شد که باباش چیزی نمی خوره، وقتی بهش گفت بابا تو هم بستنی می خوری و باباش گفت من روزه ام پسرم، پرسید:روزه چیه؟ باباش اولش گفت: روزه یعنی ما چیزی نمی خوریم تا با فقرا و بیچاره ها همدردی کنیم... بع...
17 تير 1393

آویشار عشق پیتزا

آویشار: مامانی! بیینم چی پوتی؟(پختی؟) بعد از بالا رفتن از در ماشین لباسشویی و دیدن پیتزا در حال آماده شدن برای فر، جیغ شادی می کشه و می گه: ها... ماما جونی! میسی برای من پیتزا درش کردی... پیتتتتزا.... پیتتتزا... و همینطور که روی حرف(ت) تاکید می کنه چشاش درشتتر می شه. ...
17 تير 1393
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آویشار می باشد